خداوند از عبادت مخلوقاتش بینیاز است،ولی بعضی از ملائکه را در حال عبادت آفرید با اینکه نه خود نیازمند است نه باعث مقام برای ملائکه میشود.
پاسخ :
در مورد ملائکه و فرشتگان الهی توجه به دو امر ضروری است:
1. ملائکه از لحاظ درجات و مراتب متفاوتند و به طور کلی بر سه دسته میباشند:
الف. ملائکه مجرد از ماده و مادیات و تدبیر اجسام.
ب. ملائکه مجرد از ماده و مادیات و مدبر اجسام.
ج. ملائکه حال و قائم به اجسام.[1]
قسم اول ملائکه مهیمناناند و آنان جز غرقه بودن در بحر احدیت و تحیّر در جلال و جبروت خداوند شأنی ندارند، نه به خود توجّهی دارند نه به دیگران، و قسم دوّم ملائکه جبروتاند و شأن آنان وساطت در فیض خداوند میباشد و مبدأ موجودات مادی است. و قسم سوم بنام روحانیان یاد میشود.[2]
2. از اهم ویژگیهای ملائکه در نزد محققین از اهل حکمت و معرفت تجرد آنان از ماده و مادیات است، آنان از لحاظ وجودی در مرتبه عالیتری قرار دارند و با ذات حق مسانخت بیشتری را واجدند، در کلمات امام الکاشفین حضرت علی ـ علیه السلام ـ آمده است، هیچگاه خواب به چشمان ملائکه راه نمییابد و عقول آنان دچار سهو نمیشود و سستی بربدنشان عارض نمیگردد و غفلت از روی نسیان آنان را فرا نمیگیرد.[3] گذشت شب و روز باعث مرگ و میر آنان نمیشود.[4] این سخن اشاره واضحی است به اینکه وجود فرشتگان از سنخ وجود مادی نیست و گرنه با داشتن قوای طبیعی عدم عروض حالات مذکور غیرمحتمل است. و برخی از شارحان متعمق نهج البلاغه همین معنا را از کلام حضرت فهمیده است.[5] و مزید بر آن در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است: ملائکه نمیخورند و نمیآشامند و ازدواج نمیکنند بلکه با نسیم عرش اله میزینند.[6]
متفرع بر تجرد ملائکه از ماده و مادیات اولاً نظامی که آنان در آن میزینند متفاوت از این نظام است، قواعد و ضوابط حاکم برجهان ماده حاکم بر جهان مجرّدات نیست، ارتباطات آنان از سنخ نحوه ارتباط با آدمیان نمیباشد، اکل و شرب به معنای مصطلح در این جهان آنجا راه ندارد، داد و ستد مرسوم و متداول در این جهان در آن جهان نیست، ثانیا؛ به جهت تجرد، آنان را اشتغال به امری از امر دیگر باز نمیدارد در واقع مرتبه نازله از لا یشغلهم سمعٌ عن سمع را آنان واجدند، ثالثاً؛ تکلیف در آن نشأه از سنخ تکلیف معهود میان ما آدمیان نیست، آنان در انجام امور سپرده شده به آنان از سوی خداوند مطاع محضاند، و از خود ارادهای ندارند،[7] بر فرض ثبوت اختیار آنگونه که متکلمان معتقدند، ملائکه گر چه در انجام اوامر و نواهی خداوند مختارند، اما انگیزهای برای انجام معصیت ندارند چون خداوند شهوت و غضب را نافریده است تا عصیان حق در قلب آنان جلوهای داشته باشد.
بنابراین میتوان گفت: ملائکه دارای سه قسم عبادتند؛
1. عبادت تکوینی و آن بر دو قسم میباشد؛ الف: عبادت تکوینی محض: که در این قسم سایر موجودات اعم از مومن و کافر در این عبادت با ملائکه شریکند و در نهاد خود تسبیح خدا گفته و او را میپرستند.
ب. عبادت شبه تکوین: این عبادت دراثر اطاعت ملائکه از اوامر الهی است، هر ملکی برای کاری گماشته شده است، و از خود قدرت و اراده عصیان ندارد. لا یَعصونَ الله ما امرهُم در حق آنان منتفی به انتفای موضوع است، البته این امر منقصی برای آنان محسوب نمیشود بلکه چون مرید باراده خداونداند از خود ارادهای ندارند.
3. عبادت اختیاری که آنرا از روی عشق و شوق به خداوند انجام میدهند، این عبادت اختیاری است، وگرنه تقدیس و تمجید فراوان ائمه از عبادت آنان وجهی نداشت، هر چند نه کمالی را بر آنان میافزاید و نه برای خداوند کمالی را میآفریند، ولی خداوند را سزاوار عبادت یافتهاند او را میپرستند، این خود نوعی کمال است و در واقع آنان محسوب میشود. امام علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید؛ اشتغال به عبادت پروردگار فرشتگان را از دیگر کارها باز نداشته حقیقت ایمان و معرفت میان آنها و حق پیوند لازم ایجاد کرده است، نعمت یقین آنها را شیدای حق گردانیده که به غیر او هیچ علاقهای ندارند، شیرینی معرفت خدا را چشیده و از جام معرفت پروردگار سیراب شدند، ترس و خوف در ژرفای جان آنان راه یافت، فلذا از فراوانی عبادت قامتشان خمیده است».[8]
در جایی دیگر میگوید؛ آنها با مقام و مرتبتی که دارند و از ارزشی که نزد تو برخوردارند آنگونه که تو را دوست دارند و فراوان اطاعت میکنند و اندک غفلتی در فرمان تو ندارند اگر آنچه بر آنان پوشیده است، بدانند همه کارهای خود را کوچک و ناچیز میشمارند و بر خویش ایراد میگیرند و میدانند آنگونه که باید تو را عبادت کنند نکردهاند و آنگونه که سزاوار توست فرمان نبردهاند.[9] البته درجات عبادات آنان بر اساس معرفت و تقرّب آنان تفاوت پیدا میکند و اینکه در کلام حضرت علی ـ علیه السّلام ـ آمده است، برخی از آنان همیشه در حال سجود و برخی همیشه درحال رکوع و برخی در حال قیام و تسبیحند.[10] دال بر حصر نیست که آنان کاری جز این ندارند بلکه اشاره به مراتب عبادات آنان است، ساجدیت عالیترین مرتبه از عبادت و از آن ملائکه مقرّبین است و مراتب دیگر عبادت از آن سایر ملائک، باید توجه داشت الفاظ را نباید به معنای ظاهری آن گرفت، چون موجودی که مجرد از جسم وجسمانیات است، سجده کردن و پیشانی برخاک نهادن در حق او متصوّر نیست، این عمل کار ما خاکیان است، و عبادات آنان از سنخی دیگر است.
به هرحال ملائکه در مجموع نظام آفرینش نقش تدبیری دارند، و در عین حال همه آنان عابدند عبادت آنان را از سایر کارها باز نمیدارد و عبادت آنان نه از روی تکلیف بلکه از روی عشق است، اما پرسشی در مورد ملائکه مهیمین قابل طرح است آنان که نقش در تدبیر نظام به حسب ظاهر ندارند، حکمت آفرینش آنان چیست؟ پاسخ آن است همانگونهای که هیچ امری جز عشق خداوند به خود و آثارش نمیتواند حکمت آفرینش ما را توجیه کند هیچ پاسخی نمیتواند وجود آنان را برای ما تفسیر نماید جز عشق خداوند به خود و آثارش، و این عشق است که باعث آفرینش شده و قوام آفرینش به آن است.
فمن العشق تبدء و بالعشق تختم به نحیی و نموت وله الدهر منظم
فاهدموا دار ینکم و استعشقوا ایمانکم
[1] . تفسیر المحیط الاعظم، سید حیدر، آملی، 2/222.
[2] . مفاتیح الغیب، صدر المتالهین، 17/419.
[3] . نهج البلاغه، خ /1.
[4] . نهج البلاغه، خ /91.
[5] . شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی، 1/161.
[6] . بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، 56/193.
[7] . ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، 19/561.
[8] . نهج البلاغه، خ 91.
[9] . همان، خ 109.
[10] . همان، خ 1.
http://andisheqom.com